داره داقونم میکنه تحمل امو بریده 
 مجبور شدم 2بار تا الان ایگنورش کنم
داقونم کرد امشب
 ناچار شدم برا باره 3وم ادش کنم
 حالمو گرفت باز ٬ گفتم بذار عین همه شم ... دیگه بسه انقدر جور دیگه بودم
شاید تلافی
 شاید منم اینکارو تو این 2سال کردم 
خدایا منو دریاب
 خدایا از ناچاری بود چه غلطی بکنم
چقدر طول کشید تا خودم و راضی کردم
 خدا
 تو .............می بینی
تو ..............می شنوی
 من از ته دلم به این صفاتت عقیده دارم
 خدا دیدم که می بینی
 خدا دیدم که می شنوی
 چرا این دفعه جوابمو نمی دی.....................
 خدا طاقتم داره تموم میشه
خدا تکلیف منو با خودم روشن کن
هیچ جا نمیتونم این حرفو بزنم
دارم میترکم
 خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
از دست هیچ کس کاری بر نمی یاد جز خودت

چه غلطی کردم که لایق این بی محلی توام ..
خداااا دوری توووووووو روووو دیگه طا قت ندارم ..
از همه دورم کردی ٬ اخ نگفتم محکم وایسادم چون تورو داشتم٬ بسم بود !
خدا ولی چرا خودتم گذاشتی رفتی .....
خدا می دونی که طاقتم چقدره ....  خدا دلم برات تنگ شده رفتی  !
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
صدامم خفه اس .........
 خدا رحمم کن
.
.
.
التماس دعا فقط !




سلام
 گم شدم
 چند هفته ایی می شد که گم شده بودم  به خودم قول دادم امشب هر جوری هست
 خودمو پیدا میکنم
 نماز مغرب رو که قامت بستم با پروگی آرزو کردم کاشکی به امامت امام زمان این نماز رو
تکبیر می گفتم 
خانم دانش الانی زنگ زد عیدو تبریک گفت. گفت: چی کار میکنی گفتم تنها نشستم مثل همیشه و دارم......  گفت پس جات خالی من رفتم تو خیابون شیرکاکاو خوردم
 با کلی شیرینی
 هدی مسج داده که داره خیابونا ایران و نشون میده همش چراغونی  میگه دلم میخواست ایران بودم می رفتم جمکران٬ تو مفاتیح خوندم امشب خوبه مکه باشید فردا هم سرداب امام زمان 

چشمامو بستمو...........

  به هدی مسج دادم گفتم
 کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود
                                                              حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاس
 
                                          کو یار اشنایی تا درد دل بگویم
  دلم میخواست امشب جرات می کردم سرمو میذاشتم رو زانو آقا و درد دل می کردم
 دلم میخواست حد اقل امشب اخمم می کردن و من این اخمو می دیدم 

به جسم ما جانی وجود عرفانی ز هر چه من گویم تو برتر از انی
  به گوشه چشمت بکن نظر بر ما
بیا بیا مهدی.....
 امید دلهای زنده.....
 یوسف زهرا .....
 ما همه موریم سلیمن تو باش
 ما همه جسمیم بیا جان تو باش
ما همه خفتیم تو بیدار شو 

امشب فقط برا دلهای مریض دعا کردم سردستشونم دل  خودم 
کاشکی امام زمان شناس بودم!!!!!!!! کاشکی منتظر بودم !!!!!!!!!
  خوش آن نظر که 1 نظر به منتظر نظر کند

  مولای من    مولای من        مولای من         مولای من            مولای من

نمی دونم اصلن برا چی می یام اینجا و می نویسم .. :(

الانی ۱ دعا خوندم معنی اش خیلی بهم چسبید ۱ ذره اشو می گم براتون:

بار خدایا نصیب ما فرما از ترست انچه حایل باشد میان ما و گناه و معصیت تو
...... 
بار خدایا نصیب ما فرما  از یقیین به ان اندازه ایی که اسان کند بر ما مصیبت های دنیا را 
.......
 بار خدایا  دنیا را بزرگترین همت ما قرار مده
.....
 امین

سلام 

ساعت 8 صبح به وقت محلی در روز بیست و دوم  شهریور ماه هزارو سیصدو شست و دو  بود انگاری که متولد شدم 
مامانم میگن بابات گفته بوده تو رو خدا 22 شهریور ساعت 8 بچه رو به دنیا نیار
 اخه بابام 22 شهریور سال 62 ساعت 8 صبح باید برا افتتاحیه کارش تو محل حضور پیدا میکرده آقای رفسنجانی افتتاح می کردن و بابام انگار چند ماهی منتظر ساعت 8 بیست و دو شهریور بوده...... 
 حالا نمیدونم برا افتتاحیه !!! یا برای تولد من!!!! :)) 
  در هر حال که مجبور شده بیمارستان بمونه و خدا رو شاکر باشه برا عطیه که  تو دامنش گذاشته

  از اول خوش قدم بودم  و همه در عجبن که من بااین قدم خوبی که برا بابام داشتم چرا انقدر سوگولی شم
 
تولدم مبارک

 بهترین هدیه رو امروز از خدا گرفتم
 صبح با نسیم باد خنک و بوی بارون از خواب بیدار شدم و شاید خدا بارون و امروز
 هدیه کرد به من و همه اونهایی که قدرشو میدونن 

امید وارم 1 روز بیام خبر دوباره متولد شدنمو بدم

خیلی روز قشنگی خدا رو شکر
 
هی ....   تولدم مبارک